زندگی میان تورم و تردید
قیمت گوشت، مرغ، لبنیات و حتی تن ماهی سهبار در سال افزایش یافته، اما حقوق کارگر از همان ابتدای سال ثابت مانده است. حالا سفرهها کوچکتر شدهاند، و مردم هر روز میان خرید نان، اجاره خانه و کمی آرامش، مجبورند یکی را انتخاب کنند.
به گزارش مملکت ما، سفره مردم ایران این روزها کوچکتر از همیشه است. کافیست نگاهی به قیمتها بیندازی تا بفهمی چطور فاصله میان درآمد و هزینه هر روز بیشتر میشود. گوشت، مرغ، لبنیات، برنج، روغن و حتی تن ماهی، که زمانی غذای ساده و ارزان طبقات کارگر و حقوقبگیر بود، حالا تبدیل شدهاند به کالاهای لوکس.
در حالیکه از ابتدای سال، حقوق کارگران تنها یکبار و آنهم بهطور محدود افزایش یافت، قیمتها در بازار سهبار، گاهی هم بیشتر، تغییر کردهاند. نمونهاش تن ماهی؛ محصولی که تا همین چند ماه پیش گزینه اضطراری سفرهها بود، اما حالا قیمتش در کمتر از یک سال سه بار بالا رفته است.
این وضعیت فقط به مواد غذایی ختم نمیشود. قبضها، اجاره خانه، هزینه رفتوآمد و پوشاک، همه در مسیری صعودیاند که انگار قرار نیست توقفی داشته باشد. اما در مقابل، حقوقها ثابت مانده و قدرت خرید مردم رو به افول است. نتیجهاش سفرههاییست که هر روز خالیتر میشود و صدای آهی که بلندتر.
دولت وعده کنترل تورم میدهد، اما واقعیت بازار چیز دیگری میگوید. وقتی قیمت لبنیات روزبهروز بالا میرود و خانوادهها مجبور میشوند شیر و ماست را از فهرست خریدشان حذف کنند، یعنی هشدارهای اقتصادی از مرز آمار گذشته و به زندگی روزمره مردم رسیده است.
امروز دیگر صحبت از رفاه نیست، صحبت از بقاست. از خانوادههایی که بین خرید گوشت و پرداخت اجاره باید یکی را انتخاب کنند. از مادری که لبنیات را سهم بچهاش میکند، و از پدری که در سکوت، به سفره نیمهخالی خیره میماند.
سفره مردم آیینه وضعیت اقتصاد کشور است؛ آیینهای که تصویرش هر روز غمانگیزتر میشود. اگر فکری نشود، شاید روزی برسد که حتی نان ساده هم برای خیلیها به آرزو تبدیل شود.
نویسنده: فرخنده امیری
انتهای پیام/
نظرات